این معلم با خالکوبی عروسک، ماهانه هزاران دلار درآمد دارد
یک معلم هنر در آمریکا، با تبدیل عروسکهای کلکسیونی به آثار هنری منحصربهفرد، راهی پیدا کرده تا درآمدی بسیار بیشتر از حقوق معلمیاش داشته باشد.
منبع: https://rasanika.comالیس استیونز، معلم هنر دبیرستان، هر ماه هزاران دلار درآمد دارد، اما نه از طریق آموزش در کلاس درس. منبع درآمد شگفتانگیز او، جان بخشیدن به عروسکهای کلکسیونی کوچکی به نام «لبوبو» است؛ عروسکهایی که زیر دست او با خالکوبیهای واقعی، پیرسینگ و حتی دندانهای تزئینی طلا شخصیتی منحصربهفرد پیدا میکنند.
لبوبوی سادهای که حدود ۳۰ دلار قیمت دارد، پس از اینکه الیس هنر خود را روی آن پیاده کرد، با قیمتی بیش از ۲۰۰ دلار به فروش میرسد. او در مصاحبه با بیزینس اینسایدر میگوید: «گاهی فقط یک گوشه نشستهام و صدای مداوم اعلان سفارشهای جدید را روی گوشیام میشنوم. گاهی فکر میکنم موج لبوبوی سفارشی از تبوتاب کفشهای جردن هم دیوانهوارتر است.»
این هیولاهای کوچک و دوستداشتنی، ساختهی شرکت چینی «پاپمارت» هستند که از سال ۲۰۱۹ به بازار عرضه شدهاند و توانستند طی یک سال، درآمد این شرکت را بیش از دوبرابر کنند. امروز، ارزش بازار پاپمارت از مجموع ارزش دو غول اسباببازیسازی جهان، یعنی متل و هاسبرو، بیشتر برآورد میشود.
چکیده متنی
اِلیس استیونز، یک معلم هنر، باتکیهبر مهارتی غیرمنتظره، تب جهانی عروسکهای کلکسیونی «لبوبو» را به یک کسبوکار پرسود تبدیل کرده است. او با خالکوبی، پیرسینگ و افزودن جزئیاتی مانند دندانهای طلا، این هیولاهای پلاستیکی ۳۰ دلاری را به آثار هنری سفارشی با ارزشی بیش از ۲۰۰ دلار تبدیل میکند و درآمدی فراتر از حقوق معلمی خود به دست میآورد.
این داستان در بستر یک پدیده فرهنگی گستردهتر اتفاق میافتد که با جعبههای شانسی، بازار سیاه داغ و رقابت شدید برای تصاحب مدلهای کمیاب، یادآور جنون عروسکهای «بینی بیبیز» در دهه ۹۰ است. در میان چالشهایی مانند نسخههای تقلبی و نگرانی از فروکشکردن این موج، کسبوکار الیس نمونهای برجسته از این است که چگونه خلاقیت فردی میتواند یک ترند زودگذر را به فرصتی برای ثروتآفرینی تبدیل کند.
هر بار که سری جدیدی از این عروسکها عرضه میشود، در عرض چند ثانیه به فروش میرسد و موجی که از شبکههای اجتماعی شروع شد، حالا روی کیف سلبریتیهای مشهور و ورزشکاران هم دیده میشود. همین محبوبیت عجیب، بازار فروش مجدد آنها را بهشدت رقابتی میکند: در برخی موارد قیمت شخصیتهای کمیاب لبوبو تا ۳۰ هزار دلار نیز میرسد.
استیونز به یاد میآورد: «یک زمانی پیدا کردنشان خیلی سخت شده بود. از طرفی باید ۷۰ سفارش را تحویل میدادم و عاجزانه به این عروسکها نیاز داشتم. به فروشندهها التماس میکردم که فقط بگویند چند، هر قیمتی بود قبول میکردم.»
حالا افرادی مانند استیونز باتکیهبر این عروسکهای کلکسیونی، کسبوکارهای جانبی پررونقی برای خود به راه انداختهاند، هرچند این مسیر هم چندان هموار نیست. آنها باید مراقب نسخههای تقلبی این عروسکها که با نام «لفوفو» (Lefufu) شناخته میشوند، باشند.
از سوی دیگر، همیشه این نگرانی وجود دارد که تب داغ لبوبو، مانند سرنوشت عروسکهای «بینی بیبیز» یا «فِربی» ناگهان فروکش کند و کلکسیونرها را با انبوهی از اسباببازیهای بیارزش تنها بگذارد.
از کلاس هنر تا کسبوکار عروسکهای خالکوبیشده
داستان الیس استیونز از جایی شروع شد که بسیاری از معلمان با آن دستوپنجه نرم میکنند: کمبود بودجه. او میگوید: «در سال اول تدریسم در منطقه خلیج سانفرانسیسکو، ۴۳ هزار دلار درآمد داشتم که بهسختی معادل ساعتی ۲۰ دلار بود. هر بار که میخواستم یک پروژه هنری جالب با بچهها اجرا کنم، مدرسه پولی نداشت.»
استیونز برای تأمین هزینههای کلاسش به هر کاری دست زد؛ از فروش دستبند گرفته تا بوریتو و تاکو، فقط برای اینکه بتواند یک آخر هفته ۸۰ دلار برای پروژه خلاقانهاش پسانداز کند. تا اینکه روزی یکی از دانشآموزانش به او پیشنهادی داد: «شاگردم گفت باید وارد کار لبوبوها شوی، چون خیلی روی بورس هستند و تو هم همیشه تو کار خریدوفروش بودهای.»
درآمد پایین معلمی، الیس را به فکر کارهای جانبی انداخت
استیونز به این توصیه عمل کرد و پس از مدتی تصمیم گرفت این عروسکها را سفارشیسازی کند. «از آن لحظه همهچیز تغییر کرد. ناگهان متوجه شدم درآمدی واقعی دارم.»
یکی از مهارتهای کلیدی که در این مسیر به کارش آمد و محصولش را از سایرین متمایز کرد؛ خالکوبی بود؛ هنری که در سال ۲۰۲۲ برای کسب درآمد بیشتر یاد گرفت. او توضیح میدهد: «من به لبوبوها به چشم یک بوم نقاشی نگاه میکردم.»
فرایند کار استیونز با دقت و ظرافت زیادی پیش میرود. مثلاً یکی از چالشهای بزرگ این است که خط موی عروسک کثیف نشود، چون تمیزکردنش اصلاً کار سادهای نیست. از نظر فنی هم کار روی دستها توجه بیشتری میخواهد، همانطور که استیونز توضیح میدهد:
دستها از جنس وینیل سخت ساخته میشوند و وقتی سوزن به آن برخورد میکند، اگر کمی عمیقتر فروبرود، ممکن است سطح رویه بپرد و طرح را خراب کند. باورتان بعد از ساختن صدها عدد از اینها، هنوز دارم دنبال بهترین راه برای وصل کردن دستها میگردم.
گاهی تکمیل برخی سفارشها تا یک ساعت زمان میبرد و به همین دلیل، استیونز از سقفی که برای خودش تعیین کرده بود، یعنی ۱۰ عروسک عقب میماند. اخیراً هم حجم سفارشها بهقدری بالا رفت که او مجبور شد برای چند روز ثبت سفارش جدید را متوقف کند تا به کارهای عقبافتادهاش برسد.
استیونز هر طرحی را که مشتریان درخواست کنند، اجرا میکند اما آن را با سبک هنری خودش تطبیق میدهد. مثلاً یکی از مشتریان از او خواست جزئیات زیادی را به عروسک اضافه کند که به سگ خانگی و خالکوبیهای شخصی خودش مرتبط بود. او میگوید:
به مشتریانم میگویم هر طرحی را که بخواهید برایتان روی عروسک تتو میکنم و واقعاً از عهدهی آن برمیآیم. نتیجهی کار ظاهری فوقالعاده سفارشی دارد و به لطف استقبال بینظیر، حالا انگار در چرخه بیپایانی از خلقکردن گیر افتادهام.
در حال حاضر او برای هر عروسک سفارشی ۲۱۷ دلار دریافت میکند، اما قصد دارد در آینده این مبلغ را به ۳۰۰ دلار افزایش دهد و منطق قیمتگذاریاش را هم اینگونه توضیح میدهد: «داشتن یک لبوبو شما را در گروهی خاص قرار میدهد. حالا اگر یک لبوبوی خالکوبیشده داشته باشید، وارد گروه خاصتری میشوید و اگر آن لبوبوی خالکوبیشده را از من گرفته باشید، دیگر واقعاً در یک گروه انحصاری و ویژه قرار دارید. برای خاص بودن باید هزینه کرد، اینطور نیست؟»
هیجان جعبههای شانسی؛ قمار کوچکی که دنیا را تسخیر کرد
لبوبو در اصل یکی از شخصیتهای کتاب داستانی مصور بود که سال ۲۰۱۵ با قلم هنرمندی هنگکنگی به نام کاسینگ لونگ (Kasing Lung) خلق شد. لبوبوها هیولاهای کوچک و عجیبی هستند؛ با دندانهای نامرتب که انگار همیشه مشغول شیطنتاند.
سال ۲۰۱۹، لونگ با شرکت چینی پاپمارت همکاری کرد تا لبوبو را بهعنوان یک اسباببازی کلکسیونی به بازار عرضه کند. این هیولاها بیشتر در «جعبههای شانسی» فروخته میشدند، به این معنی که خریداران هیچ ایدهای نداشتند کدام شخصیت نصیبشان خواهد شد. همین عنصر شانس و قمار، هیجان خرید را دوچندان میکرد.
هواداران در صف خرید لبوبو
AP /The Sun
هدف نهایی هر کلکسیونر، پیداکردن شخصیتهای کمیابی است که «اسرار» (Secrets) نامیده میشوند. این شخصیتها بهشدت نادر هستند و تنها در یکی از هر ۷۲ جعبه شانسی یافت میشوند. به همین دلیل گاهی قیمت آنها در پلتفرمهایی مانند eBay به بیش از هزار دلار هم میرسد. الیس میگوید: «ما انگار برای این عدم قطعیت زندگی میکنیم. با خودت میگویی ریسک ۴۰ دلاری را امتحان میکنم، شاید عروسک سبز نصیبم شد و وقتی این اتفاق نمیافتد، میگویی لعنت بهش، بگذار دوباره امتحان کنم.»
صفهای طولانی، کمپهای شبانه و هجوم در فروشگاهها؛ جنون لبوبو مرز نمیشناسد
درواقع عرضهی محدود عروسکها بود که به جنونی جهانی دامن زد. ماجرا ابتدا چندین ماه در چین و سنگاپور داغ بود و سپس به آمریکا رسید. خریداران در صفهای طولانی میایستادند، شبها کمپ میزدند و گاهی ازدحام شدید مشکلاتی در پی داشت؛ مثلاً درگیری مردم در بریتانیا باعث شد فروشگاههای پاپمارت به طور موقت فروش این عروسکها را متوقف کنند.
EPA
این شیفتگی در فضای آنلاین نیز با ویدیوهای جعبهگشایی خود را نشان میدهد، وقتی تماشاگران هیجان باز کردن جعبه را همراه با صاحب ویدیو تجربه میکنند. این پدیده به یک «شوقی اجتماعی» تبدیل شده و مردم دوست دارند بخشی از آن باشند.
ویروس لبوبو؛ چطور این هیولای «زشت بانمک» یک امپراتوری میلیارد دلاری ساخت؟
مطالعه '13
27 مرداد 04
عروسک لبوبو حالا یک پدیده جهانی است؛ اما تا کی؟
مطالعه '3
25 روز قبل
از «بینی بیبیز» تا لبوبو: فرازونشیب کسبوکارها و کلکسیونرها
البته این سطح از هیجان عمومی برای عروسک و اسباببازی بیسابقه نیست. هر چند وقت یکبار، یک برند تخیل عمومی را به تسخیر خود درمیآورد. ما عروسکهای «الموی قلقلکی» (Tickle Me Elmo) و «کبیج پچ کیدز» (Cabbage Patch Dolls) را به یاد داریم. این اسباببازیها به نماد سرگرمی دوران زمانی خاص تبدیل میشوند و به مردم این حس را میدهند که «من آنجا بودم»؛ تا با دیگرانی که علاقهی مشترکی داشتند، احساس ارتباط کنند.
اما برخی از این تبها به همان سرعتی که رونق میگیرند، خاموش نیز میشوند. در اواسط دهه ۱۹۹۰، کلکسیونرها برای بهدستآوردن نسخههای محدود عروسکهای «بینی بیبیز» به فروشگاهها هجوم بردند. سال ۱۹۹۸، شرکت تولیدکننده آنها بیش از یک میلیارد دلار از این عروسکها فروخت.
عروسکهای بینی بیبیز
Sweet Treasure Shack
بینی بیبیزها بهقدری محبوب شدند که یک عروسک کمیاب که تنها ۵ دلار خریداری شده بود، میتوانست به قیمت هزاران دلار فروخته شود. اما اواخر دهه ۹۰ از تبوتاب افتادند و عرضه بیش از حد باعث سقوط شدید ارزش بینی بیبیز شد، اتفاقی که کلکسیونرها را با انبوهی از عروسکهای پارچهای تقریباً بیارزش تنها گذاشت.
کارشناسان این پدیده را «ظهور و سقوط قماربازان بینی» نامیدند، زیرا این جنون سوداگرانه ناگهان به پایان رسید. امروز، بینی بیبیز هنوز تولید میشود، اما دیگر آن جایگاه فرهنگی سابق را ندارد.
بینی بیبیزها روزی میلیاردی فروختند و بعد تقریباً بیارزش شدند
امروز هم بخشی از هیجان پیرامون لبوبو از کمیابی ناشی میشود، هرچند پاپمارت با استراتژیها متنوعی سعی میکند محصولش سرنوشتی مشابه بینی بیبیز پیدا نکند: نخست اینکه محصول به طور خاص برای مخاطبان بزرگسال بازاریابی میشود. قیمت آنها برای یک اسباببازی دمدستی کودکانه کمی زیاد است، اما برای جوانی که میخواهد وسیله تزئینی جالبی برای کیفش بخرد، رقمی منطقی به نظر میرسد.
در مرحله دوم، طرفداران معمولاً عروسکها را در مکانهای عمومی به همراه دارند، نه اینکه در قفسهها نگهداریشان کنند. یکی از خریداران میگوید: «من عروسکم را به کیف کارم آویزان کردهام و حالا در متروی نیویورک افراد زیادی را با کتوشلوار و لباسهای رسمی میبینم که لبوبو به کیفشان وصل است.» این یعنی این عروسکها برخلاف یک بینی بیبیز کلکسیونی، استفاده میشوند.
الیس استیونز مزیت واقعی پاپمارت را در نحوه استفاده هوشمندانه از شبکههای اجتماعی میداند و میگوید: «اواخر دهه ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰، ما چیزی به نام پست اینستاگرام نداشتیم که خبر محصولمان را در عرض چند ساعت به میلیونها نفر برساند. پاپمارت و لبوبو این ابزار را در دستان خود دارند.»
از دلالان پارکینگ تا «لفوفو»های تقلبی
برای افرادی مانند الیس استیونز که لبوبو را به کسبوکار خاص خود تبدیل کردهاند، فراهمکردن موجودی محصول هم چالشی جدی محسوب میشود. او توضیح میدهد: «من مجموعه عروسکها را در خیابان میخرم، با همان قیمت بازار. در صفهای آنلاین منتظر نمیمانم، بلکه با دلالهایی تماس میگیرم که محصولات را برای فروشگاهها میآورند و همان قیمتی را میپردازم که بقیه میپردازند، گاهی حتی بیشتر.»
کارگاه تتوی عروسک الیس استیونز
الیس استیونز کار خود را ساعت ۳ صبح شروع میکند
استیونز گاهی تأمینکنندگان را در پارکینگی محفوظ میبیند تا از امنیت بار خود مطمئن شود: «کالیفرنیا دقیقاً مثل غرب وحشی است. احتمال دارد بهراحتی از شما دزدی کنند، کتکتان بزنند و موجودیتان را ببرند. حتی اگر آن را در ماشینتان از آینه آویزان کنید، شیشه را میشکنند و آن را میدزدند.»
تامین موجودی برای فروشندگان مستقلی مثل استیونز، گاهی شبیه ماجرایی از «غرب وحشی» است
جفرسون لی، یکی از این دلالان، هر ماه حدود ۲ هزار دلار برای نرمافزارهایی هزینه میکند که لبوبوها را در لحظه عرضه بهصورت خودکار خریداری میکنند و از فروش مجدد آنها حدود ۲۴ هزار دلار درآمد دارد. برخی معتقدند شرکت باید خرید انبوه و فروش مجدد را ممنوع کند، اما بهزعم جفرسون «هر که سحرخیز باشد، کامرواست.»
بااینحال، برای هنرمندانی مانند الیس، عروسکهای تقلبی یا «لفوفو» تهدید بزرگتری بهشمار میرود. به همین دلیل، او ترجیح میدهد پول بیشتری بپردازد تا از فروشندگان معتبر خرید کند. «یکبار سه هزار دلار هزینه کردم فقط برای اینکه مطمئن شوم عروسکهایم اصل هستند. این رقم برای ۶۰ سفارش کافی بود و دیگر نگران نبودم که کسی به من بگوید عروسکی که خالکوبی کردهای تقلبی است. من حاضر نیستم برای خلق هنرم از مسیرهای میانبر استفاده کنم.»
دلالها با نرمافزارهای خودکار، هزاران دلار از بازار ریسیل به دست میآورند
جالب اینجاست که تقاضا برای لفوفوها نیز کم نیست، مخصوصاً که ارزانتر و دردسترسترند. مقامات چینی تلاش کردهاند با این پدیده مقابله کنند و تنها در یک سال، دهها هزار محصول تقلبی را در گمرک فرودگاهها توقیف کردهاند.
پاپمارت نیز در سال ۲۰۲۴ کدهای QR قابل اسکن به محصولات خود اضافه کرد تا مردم از اصالت کالای خود مطمئن شوند. بااینحال، نسخههای مشابه همچنان در بازار جهانی فراواناند. بسیاری از طرفداران حتی از نقصهای آشکار این عروسکهای تقلبی استقبال میکنند، چون به نظرشان «بامزه و خندهدار» است.
لبوبو تنها زمانی میتواند در بلندمدت موفق باشد که با فراز و نشیبها و تغییرات بازار همراه شود. یکی از کارشناسان توضیح میدهد: «مد، پدیدهای زودگذر است؛ یک انفجار کوتاه و ناگهانی. اما اسباببازیای که ماندگاری دارد، بهمرورزمان تکامل مییابد، خود را با فرهنگ در حال تغییر هماهنگ میکند و برای نسلهای مختلف همچنان معنا و جذابیت دارد.»
شاید هم بخشی از جذابیت ماندگار لبوبو در همان ویژگیای نهفته باشد که الیس در پایان به آن اشاره میکند: «این عروسکها روی مرز زشتی و بامزگی حرکت میکنند، درست مثل یک سگ فرنچ بولداگ. ما همیشه از خودمان میپرسیم چرا مردم اینقدر فرنچیها را دوست دارند؟ چون همزمان هم خیلی زشتاند و هم بامزهترین موجود دنیا. میدانید چه میگویم؟»