
مشاوره قبل از ازدواج، مشاوره زوج، مشاوره خانواده، مشاوره فردی2 روز قبل
فرزندم مدام دروغ میگوید، از کجا شروع کنم؟
منبع: https://rasanika.com
دروغ گفتن یکی از رفتارهایی است که تقریباً هر پدر و مادری در دورهای از رشد فرزندشان با آن روبهرو میشوند. وقتی کودکی حقیقت را پنهان میکند یا چیزی برخلاف واقعیت میگوید، طبیعی است که والدین نگران شوند و به این فکر بیفتند که آیا این رفتار نشانه مشکلی عمیقتر است یا صرفاً بخشی از فرآیند رشد او. اما پیش از آنکه برچسب «دروغگو» به کودک بزنیم یا با عصبانیت واکنش نشان دهیم، لازم است با درک دقیقتری به موضوع نگاه کنیم: چرا کودکان دروغ میگویند، این رفتار از کجا شروع میشود، و مهمتر از همه، ما والدین باید از کجا و چگونه برای اصلاح آن آغاز کنیم؟
در این مقاله سعی میکنیم بدون قضاوت، اما با نگاه علمی و انسانی، دلایل دروغ گفتن کودکان را بررسی کنیم، روشهای تربیتی مؤثر را توضیح دهیم و مسیرهایی عملی برای بازسازی اعتماد میان والد و فرزند ارائه دهیم. در پایان نیز به نقش کلیدی مشاوران کودک و نوجوان در این فرایند اشاره خواهیم کرد.
✨ برای دریافت خدمات تخصصی مشاوره فردی، خانوادگی، زوجدرمانی و حوزه های مرتبط همین امروز از دکتر سیده فاطمه خادم تاسندهی وقت بگیرید:
دکتر سیده فاطمه خادم تاسندهی
🗺️ آدرس: اصفهان، خیابان حکیم نظامی، ابتدای محتشم کاشانی، جنب ساختمان سی تی اسکن، ساختمان النا، طبقه 4
دریافت مشاوره حضوری و تلفنی
دکتر فاطمه خادم تاسندهی
بخش اول: دروغ در کودکان، مسئلهای طبیعی یا نگرانکننده؟
وقتی میگوییم «فرزندم مدام دروغ میگوید»، باید ابتدا مشخص کنیم منظورمان از دروغ چیست. دروغ گفتن همیشه به معنای نیرنگ یا قصد فریب آگاهانه نیست. گاهی آنچه ما دروغ مینامیم، در واقع تخیل فعال کودک است. بسیاری از کودکان در سنین ۳ تا ۶ سالگی دنیای خیال را با واقعیت اشتباه میگیرند. برای مثال، ممکن است بگویند «من دیشب با یک اژدها جنگیدم» یا «عروسکم خودش راه میرفت». اینها نه دروغاند، نه نشانهی انحراف، بلکه بخشی از رشد شناختی کودک و شکلگیری قوهی تخیل او هستند.
اما وقتی کودک بزرگتر میشود و آگاهانه واقعیت را تغییر میدهد تا از تنبیه، قضاوت یا خجالت فرار کند، رفتار او وارد مرحلهی دیگری میشود. در این سنین (معمولاً از حدود ۷ سالگی به بعد)، دروغ گفتن دیگر فقط یک بازی ذهنی نیست، بلکه ابزاری برای مدیریت موقعیتهاست. همینجا است که والدین باید با دقت بیشتری وارد عمل شوند.
بخش دوم: چرا کودکان دروغ میگویند؟
دروغ گفتن در کودکان میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد. هر کدام از این دلایل به نوعی به نیازهای درونی، احساسات یا تجربههای روزمرهی کودک مربوط میشوند. در ادامه مهمترین آنها را بررسی میکنیم:
۱. ترس از تنبیه یا واکنش منفی والدین
بسیاری از کودکان یاد میگیرند که گفتن حقیقت ممکن است عواقب ناخوشایندی داشته باشد. اگر والدین در مواجهه با اشتباههای کودک با عصبانیت یا سرزنش برخورد کنند، کودک بهتدریج متوجه میشود که دروغ گفتن راهی آسانتر برای فرار از دردسر است. برای مثال، وقتی کودک لیوانی را میشکند و میداند والدش ممکن است عصبانی شود، انکار میکند و میگوید: «من نبودم!»
۲. نیاز به جلب توجه
گاهی کودکان احساس میکنند به اندازه کافی دیده نمیشوند. ممکن است برای جلب توجه والدین یا همسالان، داستانهایی بسازند یا واقعیت را بزرگنمایی کنند. مثل کودکی که میگوید «من در مدرسه نفر اول شدم» در حالیکه چنین نیست. دروغ در این حالت نوعی درخواست محبت پنهان است.
۳. الگوبرداری از والدین یا محیط
کودکان از رفتار بزرگترها تقلید میکنند، حتی زمانی که خودمان فکر میکنیم رفتارمان بیاهمیت است. وقتی کودک میبیند والدین برای راحتی، تعارف یا حفظ ظاهر گاهی حقیقت را تغییر میدهند («بگو نیستم» یا «بگو تازه رسیدیم»)، یاد میگیرد که دروغ گفتن بخشی از تعاملات اجتماعی است.
۴. حفظ عزت نفس
برخی کودکان برای محافظت از تصویر ذهنیشان از خودشان دروغ میگویند. برای مثال، اگر کودک در امتحان نمره کمی گرفته، ممکن است بگوید: «معلم اشتباه کرده». در واقع او نمیخواهد در نگاه دیگران ضعیف جلوه کند. این نوع دروغگویی اغلب با احساس ناامنی یا ترس از شکست همراه است.
۵. خیالپردازی یا خلاقیت کنترلنشده
گاهی مرز بین تخیل و دروغگویی در ذهن کودک هنوز شفاف نیست. کودکی که دنیای خیالی پررنگی دارد، ممکن است حرفهایی بزند که از دید او حقیقت دارند، اما در واقع ساخته ذهن او هستند.
۶. مقابله با کنترل بیشازحد
در خانوادههایی که والدین بهشدت کنترلگر یا سختگیرند، کودک ممکن است برای حفظ آزادی و استقلال خود به دروغ متوسل شود. این رفتار نوعی مقاومت در برابر محدودیتهای زیاد است و اغلب نشانهی کمبود اعتماد متقابل در رابطه والد-فرزند محسوب میشود.
بخش سوم: واکنش اشتباه والدین؛ چگونه اوضاع را بدتر نکنیم
یکی از بزرگترین اشتباههایی که والدین در برابر دروغ کودک مرتکب میشوند، واکنش احساسی شدید است. فریاد زدن، تهدید کردن یا تحقیر، نهتنها مشکل را حل نمیکند بلکه آن را تشدید میکند. چرا؟ چون کودک از این پس یاد میگیرد که گفتن حقیقت خطرناک است.
والدینی که با جملاتی مثل «ازت ناامید شدم»، «چطور تونستی به من دروغ بگی؟» یا «دیگه بهت اعتماد ندارم» واکنش نشان میدهند، ناخواسته احساس شرم و گناه را در کودک تقویت میکنند. شرم، برخلاف پشیمانی، احساس سالمی نیست؛ چون کودک را به پنهانکاری بیشتر سوق میدهد، نه به اصلاح رفتار.
راه درست، حفظ آرامش است. لازم نیست در لحظهی اول پاسخ بدهید یا واکنش نشان دهید. گاهی بهتر است مکث کنید، نفس بکشید و بعد در زمانی مناسب با او صحبت کنید.
بخش چهارم: چطور باید با کودک دروغگو برخورد کنیم؟
برخورد درست با دروغ کودک نیازمند ترکیب مهربانی، قاطعیت و درک است. در ادامه چند راهکار علمی و عملی پیشنهاد میشود:
۱. تفاوت بین دروغهای خیالی و آگاهانه را درک کنید
اگر فرزندتان کوچک است (زیر ۶ سال)، ممکن است هنوز تفاوت واقعیت و خیال را بهدرستی نفهمیده باشد. در چنین حالتی، لازم نیست او را سرزنش کنید. کافی است با مهربانی توضیح دهید که «این داستان قشنگی بود، ولی حالا بیا ببینیم واقعاً چه اتفاقی افتاد.»
۲. دلیل دروغ را پیدا کنید
پیش از هر واکنشی، از خودتان بپرسید: «کودکم چرا دروغ گفت؟» آیا از چیزی ترسیده بود؟ آیا میخواست من را خوشحال کند؟ یا میخواست از تنبیه فرار کند؟ درک انگیزهی پشت رفتار، کلید اصلاح آن است.
۳. فضا را برای گفتوگوی صادقانه امن کنید
کودک زمانی حقیقت را میگوید که احساس کند شنیده میشود، قضاوت نمیشود و در امان است. وقتی متوجه دروغی میشوید، بهجای بازجویی یا تهدید، با لحنی آرام بپرسید:
«میدونم گفتن حقیقت سخته، اما من نمیخوام سرت داد بزنم. فقط میخوام بدونم واقعاً چی شد.»
این جمله ساده میتواند اعتماد را بازگرداند و به کودک یاد بدهد که honesty امن است.
۴. از تنبیه شدید پرهیز کنید
تنبیههای شدید باعث میشوند کودک فقط برای فرار از مجازات دروغ بگوید. بهجای آن از پیامدهای طبیعی استفاده کنید. مثلاً اگر اسباببازی دوستش را شکسته، بهجای تنبیه فیزیکی بگویید:
«میتونی کمکم کنی تا اسباببازی رو درست کنیم یا از پول پساندازت یه هدیه براش بخری؟»
این روش حس مسئولیت را تقویت میکند.
۵. صداقت را با عمل بیاموزید
کودکان با دیدن رفتار ما یاد میگیرند. اگر میخواهیم صادق باشند، باید خودمان نیز در گفتار و عمل راستگو باشیم. حتی در موقعیتهای کوچک، مثل تماس تلفنی یا قول دادن، صداقت ما الگوی زندهای برای آنهاست.
۶. دروغ را فرصتی برای گفتوگو بدانید، نه شکست
بهجای اینکه دروغ را نشانهی بیاخلاقی یا ناهنجاری ببینید، از آن بهعنوان فرصتی برای آموزش استفاده کنید. بپرسید:
«فکر میکنی اگر از اول راستش رو میگفتی، چی میشد؟»
با این روش، کودک یاد میگیرد پیامدهای رفتارش را تحلیل کند.
۷. احساسات پشت دروغ را تأیید کنید
اگر کودکی به خاطر ترس از تنبیه دروغ گفته، بهجای تمرکز صرف بر دروغ، دربارهی احساسش صحبت کنید.
مثلاً بگویید: «میفهمم که ترسیدی من ناراحت بشم. اما حقیقت گفتن باعث میشه بیشتر بهت اعتماد کنم.»
تأیید احساسات، مسیر صداقت را هموار میکند.
۸. اعتماد را بازسازی کنید
اگر فرزندتان چندین بار دروغ گفته، شاید حس کنید نمیتوانید دوباره به او اعتماد کنید. اما باید به یاد داشته باشید که اعتماد نیز مانند یک عضله است: با تمرین تقویت میشود. به او فرصت دهید تا با رفتارهای درست دوباره اعتماد شما را جلب کند.
بخش پنجم: نقش سن و مرحله رشد در دروغ گفتن
کودکان در سنین مختلف دلایل متفاوتی برای دروغ گفتن دارند و واکنش ما باید متناسب با مرحله رشدشان باشد.
زیر ۶ سال: دروغها بیشتر جنبهی تخیلی دارند. واکنش: آرام و توضیحی.
۶ تا ۹ سال: کودک کمکم مفهوم درست و غلط را درک میکند. واکنش: آموزش و گفتوگو دربارهی صداقت.
۹ تا ۱۲ سال: دروغ ممکن است ابزاری برای حفظ تصویر اجتماعی یا فرار از پیامدها باشد. واکنش: تقویت اعتماد و مسئولیتپذیری.
نوجوانی: دروغها معمولاً مربوط به استقلال، روابط دوستانه یا پنهانکاری دربارهی مسائل شخصی است. واکنش: گفتوگوی صادقانه، نه کنترل یا تهدید.
در هر مرحله، آگاهی والد از تحولات شناختی و عاطفی فرزندش میتواند مسیر ارتباط را سادهتر کند.
بخش ششم: چگونه فرهنگ صداقت را در خانه تقویت کنیم؟
اگر میخواهید فرزندتان راستگو باشد، باید صداقت به یک ارزش خانوادگی تبدیل شود، نه صرفاً یک دستور. برای رسیدن به این هدف میتوانید از چند راهکار استفاده کنید:
به صداقت پاداش دهید، نه صرفاً اطاعت.
وقتی کودک حقیقت را میگوید—even اگر نتیجه ناخوشایند باشد—با جملهای مثبت او را تحسین کنید:
«خیلی خوشحالم که راستش رو گفتی. همین باعث میشه بتونم بهت اعتماد کنم.»خطا را از شخصیت جدا کنید.
بگویید: «کار دروغ گفتن اشتباهه»، نه اینکه «تو دروغگویی». برچسبزدن احساس شرم و گناه ماندگار ایجاد میکند.در خانواده دربارهی صداقت گفتوگو کنید.
موقع تماشای فیلم یا خواندن داستان، دربارهی رفتار شخصیتها صحبت کنید:
«به نظرت چرا اون شخصیت دروغ گفت؟ اگر جای اون بودی چی کار میکردی؟»به کودک بیاموزید که گفتن حقیقت همیشه نتیجهی بهتری دارد.
با تجربههای واقعی نشان دهید که صداقت باعث اعتماد، احترام و آرامش میشود.احساس امنیت را تقویت کنید.
کودکی که احساس میکند حتی در اشتباهاتش نیز دوستداشتنی است، کمتر نیاز به پنهانکاری دارد.
بخش هفتم: دروغ در نوجوانی؛ چالشی متفاوت
با ورود به دوران نوجوانی، موضوع دروغگویی پیچیدهتر میشود. نوجوان در این سن به دنبال استقلال است و ممکن است برای حفظ حریم خصوصیاش یا جلوگیری از دخالت والدین، حقیقت را پنهان کند. در اینجا دروغ، الزاماً نشانه بیاخلاقی نیست، بلکه گاهی تلاش برای حفظ مرزهای شخصی است.
والدین باید بین کنترل و اعتماد تعادل برقرار کنند. گفتوگوهای صادقانه و احترامآمیز، بیش از هر نوع بازجویی یا سرکشی مؤثرند. برای مثال، به جای پرسیدن «کجا بودی؟ با کی بودی؟ چرا دیر اومدی؟» میتوان گفت:
«نگرانت شدم چون دیر اومدی. برام مهمه بدونم حالت خوبه.»
این نوع ارتباط، فضا را برای اعتماد متقابل باز میکند.
بخش هشتم: اگر دروغ گفتن تبدیل به عادت شد چه کنیم؟
گاهی دروغ گفتن از حالت موردی خارج میشود و به الگوی رفتاری تبدیل میشود. در این شرایط باید با دقت بیشتری بررسی کنیم آیا پشت این رفتار مشکلی عمیقتر وجود دارد یا نه.
نشانههایی که نیاز به مداخله دارند:
کودک بهصورت مکرر و بدون دلیل واضح دروغ میگوید.
دروغهای او پیچیده یا برنامهریزیشدهاند.
هیچ احساس پشیمانی یا درکی از عواقب ندارد.
روابط خانوادگی و دوستانهاش بهخاطر دروغ آسیب دیدهاند.
در چنین مواردی، مراجعه به روانشناس یا مشاور کودک و نوجوان ضروری است. متخصص میتواند با ارزیابی دقیق، مشخص کند که آیا این رفتار ناشی از اضطراب، کمبود عزت نفس، مشکلات خانوادگی یا الگوهای یادگیری است. گاهی هم لازم است جلسات مشاوره خانوادگی برگزار شود تا والدین نیز بیاموزند چگونه الگوهای رفتاری خود را اصلاح کنند.
بخش نهم: نقش مشاور در اصلاح رفتار دروغگویی
مشاوران کودک و نوجوان با استفاده از روشهای علمی و گفتوگوهای ساختاریافته، به کودک کمک میکنند تا احساسات خود را درک کند، انگیزههایش را بشناسد و راههای سالمتری برای بیان آنها بیابد. یکی از روشهای مؤثر در این زمینه بازیدرمانی (Play Therapy) است که از طریق بازی، کودک بدون فشار مستقیم احساساتش را بروز میدهد.
در جلسات مشاوره، والدین نیز آموزش میبینند که چگونه:
بهجای کنترل، اعتماد را تقویت کنند.
پیامدهای رفتاری را به شکل سازنده اعمال کنند.
الگوهای ارتباطی صادقانهتری ایجاد کنند.
در بسیاری از موارد، تنها چند جلسه گفتوگو با یک مشاور باتجربه میتواند مسیر ارتباطی والد و فرزند را متحول کند و دروغ را به فرصتی برای رشد شخصی تبدیل کند.
بخش دهم: نگاهی از درون به احساسات کودک
بیایید برای لحظهای از نگاه کودک به موضوع نگاه کنیم.
کودکی که دروغ میگوید، الزاماً بد یا نادرست نیست؛ او انسانی کوچک است که هنوز در حال یادگیری شیوههای مواجهه با ترس، خشم، شرم و نیاز به محبت است.
وقتی کودک میگوید «من نکردم»، شاید در واقع میخواهد بگوید:
«میترسم اگه راستش رو بگم، دوستم نداشته باشی.»
درک این جمله نانوشته میتواند رفتار ما را بهطور بنیادین تغییر دهد. تربیت مؤثر، یعنی دیدن پشت رفتارها، نه فقط ظاهرشان.
بخش یازدهم: مسیر بازسازی اعتماد
اعتماد از بین رفتنی نیست، بلکه قابل بازسازی است. وقتی فرزندمان دروغ میگوید، در واقع زنگ هشداری به صدا درمیآید که رابطه ما نیاز به بازسازی دارد. برای شروع این بازسازی:
زمانی را برای گفتوگوی بدون قضاوت اختصاص دهید.
نه وسط عصبانیت، بلکه در موقعیتی آرام، با چای یا پیادهروی.به او نشان دهید که دوستش دارید، حتی اگر از رفتارش ناراحتید.
عشق بیقیدوشرط، ستون اعتماد است.به وعدههایتان عمل کنید.
وقتی قول میدهید تنبیه نکنید و بعد عصبانی میشوید، پایههای اعتماد فرو میریزد.رفتار درست را تحسین کنید، نه فقط خطاها را برجسته کنید.
هر بار که فرزندتان حقیقت را میگوید—even در مورد موضوعی کوچک—آن را ببینید و تشویق کنید.
بخش دوازدهم: نتیجهگیری؛ از کجا شروع کنیم؟
پاسخ به پرسش «فرزندم مدام دروغ میگوید، از کجا شروع کنم؟» در یک جمله خلاصه میشود:
از خودمان شروع کنیم.
از نحوه واکنشی که نشان میدهیم، از فضایی که در خانه ساختهایم، از رابطهای که میان ما و فرزندمان شکل گرفته. دروغ، معمولاً محصول ترس و بیاعتمادی است، نه بدذاتی. پس اولین گام، بازگرداندن احساس امنیت و اعتماد است.
از امروز میتوانید با تغییر لحن گفتوگوها، با شنیدن فعال، با پذیرش احساسات کودک و با پرهیز از واکنشهای هیجانی، مسیر تازهای بسازید. اگر احساس میکنید مسئله عمیقتر شده یا اصلاح آن سخت است، مراجعه به یک مشاور کودک یا خانواده نه نشانهی ضعف، بلکه اقدامی هوشمندانه و مسئولانه است.
هیچ کودکی ذاتاً دروغگو نیست؛ هر دروغ پیامی در خود دارد—پیامی از نیاز، ترس یا خواستهای شنیدهنشده. اگر گوش بسپاریم، میتوانیم آن پیام را بشنویم، درک کنیم و به جای سرزنش، رابطهای سالمتر و صادقانهتر بسازیم.
🌷 مسیر تغییر و آرامش نیازمند همراهی است.
در صورت تمایل میتوانید همین امروز برای مشاوره تماس بگیرید:
📞 09132661900 – 03136241065
دکتر سیده فاطمه خادم تاسندهی | روانشناس و مشاور در اصفهان