یک هفته گفتوگو با غریبهها: این چالش ساده زندگیام را عوض کرد!
منبع: https://rasanika.com
شروع گفتوگو با غریبهها برای تقویت ارتباط انسانی
شوهرم مشاور املاک است و همیشه با غریبهها حرف میزند. بچهها را دم در زمین فوتبال میگذارد و با شماره تلفن افراد جدید برمیگردد. از طرف دیگر، من بچهها را با کلاه، عینک آفتابی و صورتی که میگوید «لطفاً با من حرف نزنید» بازمیگردانم.
من همیشه با بچههایم صحبت میکنم – یا بهتر بگویم، آنها با من حرف میزنند – و هر روز در شلوغی و آشفتگی آنها هستم. بهعنوان نویسنده، پیامها و ایمیلهای زیادی میفرستم، اما بیشتر گفتوگوهایم با بزرگسالان محدود به همسرم و چند والد دیگر است. بعضی روزها احساس میکنم تمام زندگیام به نوشتن، فرزندپروری، نظافت و آشپزی خلاصه شده است. گاهی میترسم وقتی بچهها خانه را ترک کنند، بخش بزرگی از هویتم را از دست بدهم.
نه به این دلیل که نمیخواهم ارتباطات رودررو بیشتری داشته باشم، بلکه چون تصور میکنم این کار زمان و انرژی زیادی میخواهد. اما آیا واقعاً اینطور است؟ با همین سؤال تصمیم گرفتم چالشی را آغاز کنم: هر روز به مدت یک هفته با یک غریبه گفتوگو کنم و ببینم آیا احساس ارتباط و نشاط اجتماعیام افزایش مییابد یا نه.
ارتباط حضوری در برابر ارتباط دیجیتال
در دوران کووید-۱۹، هنجارهای اجتماعی تغییر کرد و معاشرتهای مجازی به عادت جدیدی بدل شد. بسیاری از افراد هنوز هم ارتباطات خود را از راه دور حفظ میکنند. هرچند فناوری راحتی ایجاد میکند، اما نمیتواند جایگزین تغذیه عاطفی و پیوندی شود که فقط ارتباطات حضوری میتوانند فراهم کنند.
تعاملات فیزیکی درک و تجربهی فوریتر و عمیقتری از روابط اجتماعی ارائه میدهند و معاشرتهای آنلاین در مقایسه، سطحیتر و کمتوجهتر به نظر میرسند.
پیامک و شبکههای اجتماعی نیز اغلب فاقد نشانههای غیرکلامی مانند لحن، حالات چهره و زبان بدن هستند، در نتیجه پیوند عاطفی عمیقتری شکل نمیگیرد. از سوی دیگر، صرفاً تماشای محتوای دیگران میتواند احساس تنهایی و مقایسهی ناسالم را افزایش دهد. بااینحال، حتی یک پیام کوتاه برای تجدید ارتباط با دوستی قدیمی میتواند در کاهش احساس انزوا مؤثر باشد، بهویژه اگر به دیدار حضوری منجر شود.
مزایای تعاملات اجتماعی غیررسمی
برای بهبود سلامت اجتماعی، لازم نیست حتماً با خانواده یا دوستان صمیمی دیدار کنیم. گفتوگو با غریبههایی مثل کارگران خدماتی، مسافران یا صاحبان حیوانات خانگی میتواند تأثیر مشابهی داشته باشد.
تعامل با غریبهها اضطراب اجتماعی را کاهش داده و عزتنفس را افزایش میدهد. این عادت با تمرین آسانتر میشود و حتی گفتوگوهای کوتاه باعث ترشح دوپامین و اکسیتوسین، هورمون احساس پیوند و خوشی، میشوند. این ارتباطات یادآور آن است که ما بخشی از جامعهای بزرگتر هستیم و تنهاییمان کاهش مییابد.
تجربهی یک هفته گفتوگو با غریبهها
روز اول:
در مدرسه، هنگام انتظار برای پسرم، با سرایدار صحبت کردم. از روزش پرسیدم و او گفت عالی بوده است. گفتوگویمان به مهاجرت و خانوادههایمان کشید. حس خوبی داشتم و یاد والدینم افتادم و قدردان زحماتشان شدم.
روز دوم:
در کلاس یوکللی دخترم، مادری کنارم نشست. از او پرسیدم روز شلوغی داشته یا نه و گفت: «درست حدس زدی!» با هم درباره سختیهای مادر بودن و تفاوت تربیت بچهها با نسل قبل صحبت کردیم. خندیدیم و در پایان، هر دو حس خوبی داشتیم.
روز سوم:
در زمین بازی، با پدری که دختر نوپایش را بغل کرده بود چند جمله رد و بدل کردیم. گفتوگو کوتاه بود، اما باعث شد خاطرات دوران کودکی بچههایم برایم زنده شود.
روز چهارم:
در بستنیفروشی، دخترم با زوجی مسن و سگشان آشنا شد. آنها درباره مراقبت از سگشان حرف زدند و گفتند چقدر از او مراقبت میکنند. صحبت سادهای بود، اما دلنشین و صمیمی.
روز پنجم:
در باشگاه، تصمیم گرفتم بهجای هدفون گذاشتن، با کسی صحبت کنم. کار سختی بود، اما سرانجام با یکی از کارکنان درباره سرویس دستگاهها حرف زدم. گفتوگو کوتاه بود، اما احساس رضایت داشتم.
روز ششم:
در کتابخانه، به خانم مسنی که در بیرون آوردن کتابها از کیفش مشکل داشت کمک کردیم. او عکس نوههایش را به ما نشان داد و هنگام خداحافظی گفت: «تو مادر خوبی هستی.» این جمله روزم را ساخت.
روز هفتم:
در فروشگاه مواد غذایی، با زنی که در حال انتخاب استیک بود صحبت کردم. معلوم شد سرآشپز خصوصی است و درباره گوشت و پخت استیک توضیح داد. گفتوگوی آموزنده و دلپذیری بود و دخترم گفت خوشحال است که با او حرف زدهام.
نتیجه
تحقیقات نشان دادهاند کسانی که در مسیر رفتوآمد روزانه با غریبهها صحبت میکنند، روز شادتری دارند. گفتوگو با افراد غریبه حس تعلق به جامعه را افزایش میدهد و باعث میشود ارتباط انسانیتری با جهان پیرامون خود احساس کنیم.
من از این چالش لذت بردم. گفتوگوهای کوتاه روزانه حالم را بهتر کرد و باعث شد مشتاق شوم فردا با چه کسی صحبت خواهم کرد. یکی از لحظات بهیادماندنی، گفتوگو با سرایدار مدرسه بود که مرا به یاد ریشهها و خانوادهام انداخت.
به هرکسی که احساس تنهایی میکند پیشنهاد میکنم از منطقهی امن خود بیرون بیاید. گفتن یک «سلام» یا لبخند زدن به غریبهای در خیابان زمان زیادی نمیبرد، اما میتواند روز شما را تغییر دهد. این یادآوری است که در این دنیا تنها نیستیم و بسیاری از ما چالشهای مشابهی را تجربه میکنیم.
