چگونه یک جایزه کوچک میتواند زندگیات را تغییر دهد؟
منبع: https://rasanika.com
روانشناسان درباره منبع اصلی انگیزه انسان دیدگاههای متفاوتی دارند. برخی معتقدند که ما به دلیل تمایلات و خواستههای درونی انگیزه میگیریم؛ برای مثال، هر روز به باشگاه میرویم چون باعث میشود احساس بهتری داشته باشیم. در مقابل، عدهای دیگر باور دارند که رفتار ما عمدتاً تحت تأثیر پاداشها و عوامل بیرونی شکل میگیرد؛ مانند ورزش کردن برای دریافت جایزه نقدی.
نظریه انگیزه یکی از نظریههای مهم روانشناسی انگیزش است که توضیح میدهد رفتار انسان تا چه حد توسط تقویتکنندهها یا مشوقهای بیرونی در برابر نیروهای درونی هدایت میشود. شناخت این نظریه میتواند به شما کمک کند بفهمید چه چیزهایی باعث میشود بهسمت یک رفتار خاص کشیده شوید و چگونه میتوانید با تنظیم مشوقها، رسیدن به اهداف خود را آسانتر کنید.
تاریخچه نظریه انگیزه
این ایده که رفتار انسان تحت تأثیر عوامل بیرونی شکل میگیرد، بیش از همه به روانشناس نامآشنای بی.اف. اسکینر نسبت داده میشود. اسکینر در کتاب رفتار ارگانیسمها (۱۹۳۸) توضیح داد که رفتار افراد فقط نتیجه حالات درونی نیست؛ بلکه از سه عامل محیطی سرچشمه میگیرد: محرومیت، اشباع و محرکهای آزارنده.
در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ نظریه انگیزه با الهام از نظریههای سائق، بهویژه نظریه کلارک هال، توسعه بیشتری یافت. هال باور داشت که رفتار انسان برای کاهش محرومیتهای زیستی و برطرف کردن نیازهای اساسی برانگیخته میشود.
در اواخر دهه ۱۹۵۰، فردریک هرزبرگ با انجام پژوهشهایی درباره رضایت شغلی، نظریه معروف دو عاملی خود را ارائه کرد. او نشان داد که رضایت یا نارضایتی شغلی از دو دسته عوامل سرچشمه میگیرد:
عوامل انگیزشی: تمایل به شناختهشدن، موفقیت و پیشرفت
عوامل بهداشتی: حقوق و دستمزد، سیاستهای شرکت، شرایط کاری و موارد مشابه
نظریه انگیزه چگونه عمل میکند؟
برخلاف نظریههایی که بر انگیزههای درونی تأکید دارند، نظریه انگیزه بیان میکند که انسانها بیشتر توسط مشوقهای بیرونی به رفتار ترغیب میشوند. در این نگاه، افراد بهسمت رفتارهایی سوق داده میشوند که پاداش به همراه دارد و از رفتارهایی که موجب پیامدهای منفی میشود دوری میکنند.
این نظریه شباهت زیادی به شرطیسازی عامل دارد؛ جایی که رفتار برای کسب تقویت یا اجتناب از تنبیه انجام میشود.
پاداشها باید قابل دستیابی و معنادار باشند؛ در غیر این صورت نمیتوانند فرد را به انجام رفتار موردنظر تشویق کنند.
انواع مشوقها
در روانشناسی، انگیزه به عنوان «محرکی بیرونی که رفتار را تقویت میکند یا به آن جهت میدهد» تعریف میشود. مشوقها دو نوعاند:
مشوقهای مثبت: پاداشهایی که بعد از انجام یک رفتار دریافت میکنیم؛ مانند کمیسیون فروش.
مشوقهای منفی: پیامدهای ناخوشایندی که با انجام ندادن یک رفتار از آن جلوگیری میکنیم؛ مانند جریمه نشدن در صورت رعایت سرعتمجاز.
مثالهایی از نظریه انگیزه
این نظریه را میتوان در بسیاری از رفتارهای روزمره مشاهده کرد:
درس خواندن برای کسب نمره خوب
تلاش برای گرفتن جایزه در یک مسابقه
انتخاب شغل بهتر برای افزایش درآمد
گاهی نیز از پیامدهای منفی اجتناب میکنیم:
تحویل تکلیف برای مردود نشدن
خوردن غذای سالم برای جلوگیری از اضافهوزن
خودداری از دعوا برای پرهیز از تنش
چالشهای نظریه انگیزه
همه افراد به یک شکل به مشوقها پاسخ نمیدهند. عوامل جسمانی، اجتماعی و شناختی تعیین میکنند که چه چیزی برای فرد انگیزهبخش است. یک پاداش ممکن است برای یک نفر بسیار جذاب باشد اما برای دیگری هیچ ارزشی نداشته باشد. همچنین مشوقها بسته به شرایط تغییر میکنند؛ چیزی که در یک زمان انگیزهبخش است، ممکن است در موقعیت دیگر اثرگذاری نداشته باشد.
مقایسه نظریه انگیزه با سایر نظریههای انگیزش
نظریه انگیزه تنها یکی از رویکردهای موجود است. چند نظریه دیگر عبارتاند از:
نظریه برانگیختگی: تلاش برای رسیدن به سطح مطلوبی از برانگیختگی
نظریه کاهش سائق: کاهش نیازهای زیستی مانند گرسنگی و تشنگی
نظریه غریزه: رفتار بر اساس نیازهای غریزی و بقایی
چگونه از نظریه انگیزه برای تقویت انگیزه استفاده کنیم؟
پاداشهایی انتخاب کنید که برای شما ارزشمند باشند.
فهرستی از گزینههای پاداش تهیه کنید تا بسته به شرایط بهترین را انتخاب کنید.
پاداش را تجسم کنید تا اثر انگیزشی آن بیشتر شود.
معیارهای واقعی و قابل دستیابی تعیین کنید تا احساس ناکامی نکنید و فرایند را رها نکنید.
نکته پایانی
هنگام تلاش برای رسیدن به یک هدف، بررسی کنید که چه چیزی شما را به حرکت وامیدارد: کسب یک پاداش یا اجتناب از یک پیامد منفی؟ شناخت این نیروها میتواند به شما کمک کند مسیر مناسبتری برای حفظ انگیزه و دستیابی به اهداف خود طراحی کنید.
