اضطراب در کودکی: چرا به‌وجود می‌آید و چه پیامی دارد؟

اضطراب دوران کودکی: بخشی طبیعی از رشد

اضطراب دوران کودکی بخشی طبیعی از فرآیند رشد است و همیشه نشانه‌ی مشکلی نیست که نیاز به حل فوری داشته باشد. هر مرحله از کودکی با ترس‌های جدیدی همراه است؛ ترس‌هایی که به کودکان کمک می‌کنند دنیا را بهتر بشناسند و مهارت‌های جدیدی بیاموزند. درک چگونگی شکل‌گیری اضطراب می‌تواند به والدین کمک کند تا با صبر، همدلی و آگاهی بیشتری به فرزند خود پاسخ دهند.

آیا فرزند آرام و بی‌خیال شما ناگهان در مدرسه به شما وابسته شده و مدام نگران شماست؟ ممکن است این تغییر برایتان گیج‌کننده باشد و از خود بپرسید چه اتفاقی افتاده است. با این حال، آنچه به نظر تغییری ناگهانی می‌رسد، اغلب تنها مرحله‌ای طبیعی از رشد کودک است.

هر مرحله‌ی رشدی نه‌تنها شیوه‌ی تفسیر کودک از جهان را تغییر می‌دهد، بلکه نوع ترس‌های او را نیز دگرگون می‌کند. این تغییر به معنای وجود مشکل یا «خراب شدن» چیزی نیست؛ بلکه نشان می‌دهد کودک به آگاهی‌های جدیدی دست یافته است که پیش‌تر وجود نداشتند.

به جای تصور بدترین سناریو، مکث کردن و نگاه کردن به اضطراب به‌عنوان بخشی طبیعی از کودکی می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد. این مقاله به بررسی اضطراب دوران کودکی، چگونگی تغییر ترس‌ها با رشد کودک و راه‌هایی می‌پردازد که والدین می‌توانند با حمایت مناسب، به افزایش اعتمادبه‌نفس فرزندانشان کمک کنند.

اضطراب دوران کودکی چیست؟

تجربه‌ی اضطراب در دوران کودکی بخشی طبیعی و ضروری از رشد است. کودکان، بدون داشتن تجربه‌ی کافی از زندگی، اغلب نسبت به خود و دنیای اطرافشان احساس عدم اطمینان می‌کنند. به همین دلیل، آن‌ها دائماً در حال مشاهده، ارزیابی و تفسیر اطلاعاتی هستند که از محیط دریافت می‌کنند.

کودکان هنوز به توانایی‌های رشدی کامل برای درک همه‌ی اتفاقات نرسیده‌اند؛ بنابراین از رفتار بزرگسالان و تجربیات خود الگو می‌گیرند. برای مثال، بسیاری از کودکان از مارها می‌ترسند. اگر کودکی ناگهان با مار مواجه شود، واکنش طبیعی او عقب پریدن یا فرار کردن است. این واکنش به کودک کمک می‌کند تشخیص دهد چه چیزی بالقوه خطرناک است.

از دیدگاه رشدی، اضطراب دوران کودکی الزاماً نشانه‌ی مشکل نیست. اگرچه برخی ترس‌ها ممکن است شدید یا طاقت‌فرسا به نظر برسند، اما همین تجربه‌ها به کودکان کمک می‌کند آگاهی هیجانی، مهارت‌های خودتنظیمی و اعتمادبه‌نفس لازم برای مواجهه با موقعیت‌های ناآشنا را در خود پرورش دهند.

هدف، حذف کامل ترس یا دور نگه داشتن کودک از هر موقعیت اضطراب‌آور نیست؛ بلکه هدف این است که اضطراب به‌عنوان ابزاری برای رشد شناخته شود، ابزاری که کودک را برای مدیریت زندگی توانمندتر می‌کند.

چگونه اضطراب با رشد کودکان تغییر می‌کند؟

با گسترش دنیای کودک، چیزهایی که او را نگران می‌کنند نیز تغییر می‌یابد. ترس از تاریکی در چهار سالگی ممکن است در دوازده سالگی جای خود را به نگرانی درباره‌ی دوست‌یابی بدهد.

با افزایش استقلال و آگاهی، کودک دیدگاه تازه‌ای برای تفسیر تجربه‌هایش پیدا می‌کند. این نگرانی‌های متغیر، بازتاب مرحله‌ی رشدی خاص هر کودک هستند.

کودکان خردسال اغلب با اضطراب جدایی مواجه می‌شوند، زیرا هنوز مفهوم بازگشت یا تداوم حضور والدین را به‌خوبی درک نمی‌کنند. کودکان پیش‌دبستانی ممکن است از تاریکی یا موجودات خیالی بترسند، زیرا تخیل آن‌ها قوی‌تر از منطق‌شان است. کودکان بزرگ‌تر بیشتر نگران تعلق اجتماعی، عملکرد تحصیلی و روابط دوستانه هستند. نوجوانان نیز ممکن است درگیر اضطراب مربوط به هویت، قضاوت دیگران و آینده‌ی خود شوند.

هر ترسی که کودک با آن روبه‌رو می‌شود و بر آن غلبه می‌کند، فرصتی برای یادگیری و رشد فراهم می‌آورد و اعتمادبه‌نفسی ایجاد می‌کند که به مراحل بعدی زندگی منتقل می‌شود.

چرا اضطراب با رشد کودکان افزایش می‌یابد؟

اضطراب در دوران کودکی تغییر می‌کند، زیرا دنیای درونی کودک در حال گسترش است. با افزایش آگاهی و استقلال، مجموعه‌ی جدیدی از ترس‌ها شکل می‌گیرد. سه عامل اصلی در این تغییر نقش دارند:

۱. تخیل

کودکان خردسال دنیایی غنی از خیال دارند. این تخیل می‌تواند لذت‌بخش باشد، اما گاهی نیز ترسناک است. سایه‌ها، صداهای ناآشنا یا تصاویر ذهنی می‌توانند تهدیدآمیز به نظر برسند، زیرا منطق کودک هنوز به‌طور کامل رشد نکرده است.

۲. آگاهی

با بزرگ‌تر شدن کودک، آگاهی او از خود و دیگران افزایش می‌یابد. نگرانی‌ها از ترس‌های ساده به دغدغه‌هایی مانند قوانین اجتماعی، مقایسه با دیگران و پذیرفته شدن در جمع تغییر می‌کنند.

۳. استقلال

تمایل به استقلال و دور شدن تدریجی از حمایت مستقیم والدین، مرحله‌ای طبیعی است. محیط‌های جدید مانند مدرسه یا جمع همسالان می‌توانند اضطراب‌زا باشند، زیرا کودک در حال یادگیری مدیریت موقعیت‌ها به‌تنهایی است.

آنچه ممکن است «اضطراب بیشتر» به نظر برسد، در واقع نشانه‌ی رشد و افزایش آگاهی کودک است، نه ضعف او.

چگونه والدین می‌توانند از رشد سالم حمایت کنند؟

کودکان به راه‌حل‌های بی‌نقص نیاز ندارند؛ آن‌ها به حضور آرام، حمایت‌کننده و قابل اعتماد بزرگسالان نیازمندند. هدف این نیست که ترس را حذف کنیم، بلکه باید به کودک بیاموزیم که می‌تواند احساسات سخت را مدیریت کند.

برخی راهکارهای مؤثر عبارت‌اند از:

اعتبارسنجی قبل از اصلاح

به‌جای کوچک شمردن ترس کودک، احساس او را به رسمیت بشناسید. گفتن جمله‌هایی مانند «می‌دانم این موقعیت برایت سخت است» به کودک کمک می‌کند احساس درک شدن داشته باشد.

الگوسازی آرامش

واکنش والدین تأثیر مستقیمی بر کودک دارد. نفس عمیق، لحن آرام و حضور ثابت می‌تواند به آرام شدن کودک کمک کند.

کاهش اجتناب

به‌جای دوری کامل از موقعیت‌های ترسناک، کودک را با گام‌های کوچک و قابل‌مدیریت به سمت آن‌ها هدایت کنید.

استفاده از شوخ‌طبعی

شوخ‌طبعی می‌تواند فضا را سبک‌تر کند و فرصتی برای مکث و تلاش دوباره فراهم آورد.

حفظ پیش‌بینی‌پذیری

روال‌های مشخص و قابل پیش‌بینی به کودک احساس امنیت می‌دهند و اضطراب را کاهش می‌دهند.

پیام پایانی

اضطراب دوران کودکی طبیعی و حتی ضروری است. این اضطراب بخشی از رشد عاطفی و شناختی کودک به شمار می‌رود. زمانی که بزرگسالان مراحل رشدی پشت ترس‌های کودک را درک کنند، می‌توانند به‌جای واکنش از روی نگرانی یا خشم، با همدلی و حمایت پاسخ دهند.

با حمایت آرام و مداوم، کودکان می‌آموزند که ترس چیزی نیست که باید از آن فرار کرد، بلکه احساسی است که می‌توان با اعتمادبه‌نفس با آن روبه‌رو شد.

منتشر شده توسط رسامَگ در پلتفرم رسانیکا