چرا نگرانم: علل پنهان نگرانی مداوم

چرا نگرانم؟

نگرانی چگونه ما را فریب می‌دهد و چرا رها کردنش سخت است

نگرانی بدن را فریب می‌دهد تا باور کند در خطر است و واکنش استرس را حتی مدت‌ها پس از رفع تهدید فعال نگه می‌دارد. ما اغلب تصور می‌کنیم نگرانی به ما احساس کنترل می‌دهد، اما در واقع، نگرانی راه ذهن برای اجتناب از عدم قطعیت است.

اما اگر دلیل واقعی نگرانی ما حل مشکلات نباشد، بلکه فرار از احساساتمان باشد چه؟

آیا تا به حال پیش آمده که آخر شب، افکار «چه می‌شد اگر» بارها در ذهنتان تکرار شوند، با این امید که نگرانی somehow شما را برای هر اتفاق احتمالی آماده کند؟ اگر چنین است، شما تنها نیستید.

نگرانی اغلب خود را در قالب برنامه‌ریزی، مسئولیت‌پذیری یا حتی عشق پنهان می‌کند؛ تلاشی برای محافظت از خود در برابر ناامیدی یا خطر. اما زیر این ظاهر منطقی، نگرانی معمولاً کمتر به حل مسئله مربوط است و بیشتر تلاشی برای اجتناب از احساساتی است که تجربه آن‌ها برایمان دشوار است.

اگرچه نگرانی ممکن است احساس کنترل ایجاد کند، اما در عمل ذهن را بیش‌ازحد مشغول و بدن را در حالت هشدار نگه می‌دارد و ما را وارد چرخه‌ای از تنش، خستگی و عدم اطمینان می‌کند.

در این مقاله به پرسش رایج «چرا نگرانم؟» می‌پردازیم و ریشه‌های عاطفی و شناختی نگرانی را بررسی می‌کنیم.

نگرانی چیست؟

نگرانی را می‌توان به‌صورت یک حلقه تکراری از افکار «چه می‌شد اگر» تعریف کرد؛ افکاری که کنترل آن‌ها دشوار است و از نظر عاطفی فرساینده‌اند. این الگو شامل درگیری ذهن با مشکلات احتمالی یا بدترین سناریوهای مربوط به آینده‌ای نامشخص است (Borkovec et al., 1983).

از نظر نظری، نگرانی تلاشی از سوی مغز برای حل مسئله در موقعیت‌هایی است که غیرقابل پیش‌بینی یا تهدیدآمیز به نظر می‌رسند. این الگو ویژگی اصلی اختلال اضطراب فراگیر (GAD) است و ارتباط نزدیکی با اضطراب و افسردگی دارد.

در حالی که نگرانی بر آینده و خطرات احتمالی تمرکز دارد، نشخوار فکری بیشتر معطوف به گذشته، فقدان‌ها و پشیمانی‌هاست. با این حال، هر دو ما را در چرخه‌ای از تفکر بیش‌ازحد، خستگی هیجانی و دوری از لحظه حال گرفتار می‌کنند.

چرا نگرانم؟ علل عاطفی نگرانی

بسیاری از ما از خود می‌پرسیم: «چرا این‌قدر نگرانم؟»
پاسخ اغلب در لایه‌های زیرین تجربه ما پنهان است.

نگرانی معمولاً نوعی اجتناب عاطفی ظریف است. ذهن با مشغول شدن به فکر، از احساساتی مانند ترس، غم یا خشم فاصله می‌گیرد. طبق نظریه اجتناب بورکووک (1994)، نگرانی به ما اجازه می‌دهد در «سر» بمانیم و وارد «دل» نشویم. تمرکز بر افکار به‌جای احساسات، به‌طور موقت حس امنیت ایجاد می‌کند، اما مانع پردازش هیجانی واقعی می‌شود و چرخه اضطراب را حفظ می‌کند.

برای بسیاری از افراد، نگرانی نقش محافظتی دارد. مدل «اجتناب از تضاد» نشان می‌دهد افراد مبتلا به GAD با حفظ سطحی ثابت از پریشانی، تلاش می‌کنند خود را برای ناامیدی‌های احتمالی آماده نگه دارند. paradoxically این هوشیاری دائمی مانع آرامش و ترمیم سیستم عصبی می‌شود.

چرا همچنان نگران می‌مانیم؟ علل شناختی نگرانی

حتی زمانی که می‌دانیم نگرانی کمکی نمی‌کند، رها کردن آن بسیار دشوار است. یکی از دلایل اصلی، باورهای مثبت درباره نگرانی است. بسیاری از افراد فکر می‌کنند نگرانی آن‌ها را آماده‌تر، مسئولانه‌تر یا ایمن‌تر می‌کند.

این باورها نگرانی را منطقی جلوه می‌دهند، در حالی که در واقع باعث افزایش استرس و کاهش شفافیت ذهنی می‌شوند. برای برخی، نگرانی راهی برای حفظ توهم کنترل در شرایط نامطمئن است:
«اگر به همه سناریوهای ممکن فکر کنم، شاید بتوانم جلوی اتفاق بد را بگیرم.»

در عین حال، بسیاری از افراد باور دارند افکارشان غیرقابل‌کنترل است و همین باور، احساس درماندگی را تشدید می‌کند.

به‌طور کلی، نگرانی زمانی شکل می‌گیرد که موقعیتی نامشخص اما بالقوه قابل‌کنترل تلقی شود، در حالی که نشخوار فکری زمانی فعال می‌شود که فرد نتیجه را قطعی و غیرقابل تغییر بداند.

نگرانی چگونه فکر و احساس ما را تغییر می‌دهد؟

با گذشت زمان، نگرانی مزمن نحوه پردازش اطلاعات را تغییر می‌دهد و دنیا را تهدیدآمیزتر نشان می‌دهد. افراد نگران، دچار سوگیری‌های شناختی می‌شوند که آن‌ها را حتی در موقعیت‌های خنثی نیز به‌دنبال خطر می‌گرداند.

پیامکی با تأخیر یا یک واکنش مبهم می‌تواند به‌سرعت زنجیره‌ای از افکار «چه می‌شد اگر» را فعال کند. خلق‌وخو نیز نقش مهمی دارد؛ حالات هیجانی منفی ذهن را تحلیلی‌تر و خودمحورتر می‌کند و این احساس را تقویت می‌کند که «مشکلی حل نشده است».

این چرخه بازخوردی باعث می‌شود:
هرچه بیشتر نگران باشیم، مضطرب‌تر شویم، و هرچه مضطرب‌تر شویم، بیشتر نگران بمانیم.

چرا نگرانی واقعاً کمکی نمی‌کند؟

اگرچه نگرانی شبیه فکر کردن به نظر می‌رسد، اما اغلب مانع حل مسئله مؤثر می‌شود. نگرانی مزمن باعث تفکر مبهم و کلی می‌شود، نه تصمیم‌گیری عملی و مشخص.

این الگو اعتمادبه‌نفس را کاهش می‌دهد، انگیزه عمل را کم می‌کند و تردید را تداوم می‌بخشد. از نظر هیجانی نیز، نگرانی باعث می‌شود اضطراب حتی پس از تصمیم‌گیری ادامه پیدا کند و احساس رهایی شکل نگیرد.

پیامدهای نگرانی بر سلامت

نگرانی فقط در ذهن باقی نمی‌ماند؛ بلکه در بدن جریان پیدا می‌کند. نگرانی مزمن سیستم استرس را به‌طور مداوم فعال نگه می‌دارد و باعث افزایش ضربان قلب، تنش عضلانی و سطح کورتیزول می‌شود.

این وضعیت می‌تواند خواب، گوارش، سیستم ایمنی و سلامت قلب را مختل کند. مطالعات نشان می‌دهند افرادی که سطح بالایی از نگرانی دارند، در معرض خطر بیشتری برای بیماری‌های قلبی‌عروقی، التهاب و خستگی مزمن هستند.

در نهایت، بدن بهای نیاز ذهن به کنترل را می‌پردازد.

یک پیام پایانی

نگرانی ممکن است به‌عنوان تلاشی برای محافظت یا آمادگی شروع شود، اما به‌مرور به عادتی فرساینده تبدیل می‌شود که ذهن، بدن و روان را تحلیل می‌برد.

خبر خوب این است که نگرانی رفتاری آموخته‌شده است، و هر رفتار آموخته‌شده‌ای می‌تواند تغییر کند. با درک این‌که چرا نگران هستیم و شناسایی ریشه‌های عاطفی و شناختی نگرانی، می‌توانیم این چرخه را متوقف کنیم.

تمرین‌هایی مانند ذهن‌آگاهی، درمان و خوددلسوزی به ما کمک می‌کنند از زندگی در سر، به حضور در بدن بازگردیم. مدیریت نگرانی فقط آرامش ذهن نیست؛ سرمایه‌گذاری برای سلامت کل وجود ماست.

سوالات متداول

آیا نگرانی همان اضطراب است؟

نه دقیقاً. اضطراب به تجربه فیزیکی و هیجانی تنش، برانگیختگی و ناراحتی اشاره دارد، در حالی که نگرانی جریان مداوم افکاری است که این حالت را تشدید و تداوم می‌بخشد. به‌عبارت دیگر، اضطراب بیشتر در بدن و احساسات تجربه می‌شود، اما نگرانی عمدتاً یک فرایند شناختی است. به همین دلیل، نگرانی یکی از ویژگی‌های شناختی اصلی اختلال اضطراب فراگیر (GAD) در نظر گرفته می‌شود (انجمن روان‌پزشکی آمریکا، ۱۹۹۴).

چرا این‌قدر نگرانم، حتی وقتی می‌دانم کمکی نمی‌کند؟

زیرا نگرانی اغلب به ما توهم کنترل می‌دهد. وقتی نگران می‌شویم، احساس می‌کنیم در حال آماده شدن یا حل مسئله هستیم، اما در واقع این یکی از راه‌های ذهن برای اجتناب از احساسات ناراحت‌کننده‌ای مانند ترس، غم یا عدم قطعیت است (Borkovec, 1994). هرچه بیشتر نگران می‌شویم، ذهن بیشتر دچار خطای شناختی می‌شود و همین موضوع چرخه نگرانی را تقویت و تداوم می‌بخشد.

منتشر شده توسط رسامَگ در پلتفرم رسانیکا